هنگامی که از شبکه
اقتصاد ملی می گذریم و وارد روابط
اقتصادی بین الملل، روابط مبادلاتی
اقتصادهای پولی می شویم امر «صرف» مطرح می شود، امر تبدیل پول ملی به پولهای خارجی و یا پولهای خارجی به پول ملی و کلیه مسائل ناشی از آن، تراز پرداختها و روشهای تعدیل عدم تعادل آن و …. این امور نه تنها در بحث نظری از
اقتصاد بین الملل اهمیت بسیار دارد بلکه زمامداران
اقتصادی و سیاسی مملکت را اشتغال خاطری بزرگ است: این که ارزش خارجی پول خود را چگونه حفظ کنند؟ با چه تدبیری محصولات خود را در بازارهای خارجی به فروش رسانند؟ با چه وسایلی مواداولیه، کالاهای مصرفی و سرمایه ای موردنیاز را از بازارهای جهانی تأمین سازند و از چه طریق، سطح قیمتها را در حد مطلوب نگاهدارند و با چه ابزاری درآمدها را در جهت موردنظر سوق دهند و …. به همین منظور مجموعه مقرراتی می گذارند تا هدفهای آنان را تأمین کند. این مقررات که قسمت اعظم آن تحت عنوان مقررات ارزی و بعضاً ذیل عناوین مقررات
بازرگانی، پولی،
اقتصادی و… وضع و به مورد اجرا گذارده می شود مورد بحث این نوشته کوتاه است نه آنچه که در همه دنیا می گذرد، بلکه تنها در ایران! در این نوشته کوتاه، مسیری که این مقررات درایران طی کرده و تحولی که گذارنده، نمایانده می شود و درعین حال سعی می شود طرحی از محیط
اقتصادی، سیاسی که در آن، زمامداران و اندیشمندان کشور تصمیم گرفتند به دست داده شود و سیرتحول نرخ ارز درایران از سال 1334 تا 1346 ارائه شده است.